فرمها / معناها |
اين وبلاگ روزنوشتهای من درباره مسايليست كه برايم اهميت دارند
|
Saturday, March 29, 2003
٭
........................................................................................دوست دارم اطرافم موجوداتِ عشق معماری زياد باشند، زياد ببينم. البته خوبشان را. نوشته شده در ساعت 3/29/2003 01:03:00 AM توسط كاميار Wednesday, March 26, 2003
٭ رسيدن به نظمی جديد از ميان بینظمی سادهتر از رسيدن به آن از طريق نظامی قديميست.
........................................................................................نوشته شده در ساعت 3/26/2003 01:39:00 PM توسط كاميار Tuesday, March 25, 2003
٭ دوشنبه 4 فروردين ماه 1382
........................................................................................معماری هوشمندانه 17. انفجار از درون (Electricity has put Humpty Dumpty together again(McLuhan اگر الفبا، زبان را به بخشهای متعدد تقسيم كرد و حسهای موجود و درگير با ارتباطات بشری را به رشتهای از علائم انتزاعی تنزل داد، الكتريسيته تمامی حسها را به وسيله ابزار چندرسانهای، سيستمهای دوسويه و واقعيت مجازی به دور هم بازمیگرداند. الكتريسيته در يك آن همه چيز را به پيش هم میآورد. پوياييش، از درون منفجركننده(implosive) است. در پاسخ به دسكارتز كه گفته بود: "مرا گسترش دهيد تا برای شما جهانی بسازم"، يك برنامهنويس پاسخ داد: "به من يك چيپ بدهيد آنگاه من دنيايی را پيش روی شما میآورم". الكتريسيته يك واسطه(وسيله) بصری نيست، آنرا با لامپ اشتباه نگيريد، الكتريسيته چيزی مربوط به حس بساوايی است. الكتريسيته همه چيز را قابل دسترس میگرداند، درست همانطور كه الفبا همه چيز را قابل تجسم و تفكر ساخته بود. الكتريسيته غوطهور كننده(immersive) است. الكتريسيته جهان را در همه سويههايش تأمين میكند، بنابراين تسلط نسبتها و وابستگيهای قديمی را كاهش میدهد، مانند نسبتهايی كه به وسيله خواندن و نوشتن تقويت شده بودند. الكتريسيته حاضر در همه جاست: الكتريسيته طول فضا را نمیپيمايد اما حركت امواج و ذرات(الكترونها) در فشار دادن يكديگر يا آشكارشدن هرجايی در يك لحظه، نهفته است. محسوس بودن جريان الكتريسيته - چه نوع سيمی و چه نوع بیسيم - ويژگی متممی الكتريسيته را منعكس میكند. توزيع اطلاعات الكترونيكی، خصوصيات فضايی - و حسی - ميدانهای الكترومغناطيسی را آشكار میكند، ميدانهايی كه آناً هر اختلال توليد شده در هر نقطه از ميدان را ثبت و مخابره میكند. ويد رولند اينگونه شرح میدهد: همه ارتباطات الكترينی از اين تصور ريشه میگيرند كه اگر الكترونها بتوانند در سيم جاری شوند و يا در فضا منتشر شوند، آنگاه اين ممكن خواهد بود كه به شكل الكترونيكی با اداره كردن جريان الكترونها به گونهای كه حامل هوشمندی باشند، ارتباط برقرار كرد؛ برای مثال، توسط خط و نقطه كه به وسيله قطع و وصل جريان الكترونها توليد شده است. تنها رمز و فن لازم اين خواهد بود كه تمهيدات شايستهای در نقطه فرستادن ايجاد شود و دستگاههای كشف و نمايان كننده الكترون در محل دريافت وجود داشته باشد. اين ثابت میكند كه ارتباطات سيمی بسيار سهلتر از ارتباطات بیسيم هستند و بنابراين ارتباط از راه دور سيمی قديمیتر از دورنگاری بیسيم است. Wade Rowland, The Spirit of the Web, Somerville Press, Toronto 1994, p. 45 اصول آلفا(الفبايی)/اصول اپسيلون(الكتريكی) ايستا/پويا منفجرشونده/از درون منفجرشونده بصری/حسی پيشين/غوطهور شونده تمركزيافته/توزيع شده آنالوگ/ديجيتال حافظه-بنياد/هوش-بنياد تخصصی شده/همگرا قطعه قطعه شده/يكی شده انتزاعی(حسزدايی شده)/چندحسی فضايی شده(واقعيت يافته)/مجازی شده قدم به قدم، گسسته/پيوسته قبلی بعدی ابتدا نوشته شده در ساعت 3/25/2003 02:33:00 AM توسط كاميار Sunday, March 23, 2003
٭
........................................................................................beyond you-topia ... در اين وضعيت، شهر جديد جايی خواهد بود كه "ما" به صورت دوجانبه خود را به عنوان "من" و "تو" بازمیشناسيم، جايی كه بازشناخت(هويت) و تفاوت يكديگر را تعيين میكنند. اين موضوع تنها سئوالی درباره پراكندن و تفرق نيست بلكه درباره راهگزينی و تعويض مسيرِ جريان نيز هست. چنين شهری متضمن پراكندگی بهينه وابستگيها(نسبتها)ی انسانِ دوسويه است: "ديگران" بايد به "همسايگان" تبديل شوند. و اين دوجانبگی و برگشتپذيری، كابلهای ارتباطات انسانِ دوسويه را دربرخواهد داشت، نه آنگونه كه در كابلهای تلويزيون ديده میشود بلكه به مانند شبكههای حقيقی، به مانند شبكههای تلفن. اينها سئوالاتی فنی هستند؛ و بايد به دست شهرسازان و معماران حل شوند ... V. Flusser, "Die Stadt als Wellental in der Bilderflut", 1990 ![]() نوشته شده در ساعت 3/23/2003 02:41:00 AM توسط كاميار
|