فرمها / معناها |
اين وبلاگ روزنوشتهای من درباره مسايليست كه برايم اهميت دارند
|
Friday, April 11, 2003
٭
........................................................................................مؤسسات نوين در حال تغيير هستند. با گذشت زمان، معنی اصلی بناها ناگريز تغيير مینمايد و رويدادهای تاريخی به آنها تداعی معانی جديد عطا میکند. روشن است که ساختمانهای مؤسسات نيازمند تعريف مجدد هستند. اين نوشتار، يک ايده عمومی را برای معماری پيشنهاد میکند که حس رفاه عمومی، کمک متقابل و پيشرفت مدنی و فرهنگی را به قدرت بناهای يادبودِ ماندگار ترجيح میدهد. در قرن بيست و يکم طراحان مؤسسات با مجموعه ای از چالشها مواجه میشوند که با آنچه که پيشينيانشان با آنها روبرو شده اند، بسيار متفاوت است. تغييرات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، جايگاه مؤسسات را از نو تعريف کردهاند. در اين حين تغييرات و جابجاييها در تئوريهای معماری بستری برای شکل گيری نظامهای برنامه ريزی جديد مؤسسات و از سوی ديگر زيبايی شناسی متفاوت شدهاست. همراه با ظهور انواع گوناگونی از مؤسسات جديد، ملاحظاتی همچون سابقه تاريخی، زمينه شهری و مشارکت عمومی، تبديل به ضوابط مهمی برای ساختمانهای مؤسسات شدهاند. به طور مثال ديگر به موزهها در قالب محدود و چارچوب ايستای معماريشان نگاه نمیشود. موزهها همراه با کلکسيونها و گنجينههايشان، به عنوان گالری هنری يا عرضه کننده صورتهای هنرهای جديد يا به محلی برای آفرينش نيز شناخته میشوند. موزه هنر معاصر در هلسينکی، اثر استفان هال، در تلاش برای تعريف دوباره موزه هنر و تبديل تصويرش از خزانهای برای آثار برگزيده به يک مرکز توجه همگانی و پويا برای رابطهای متقابل و عمومی بودهاست. اين بحث شامل همه مؤسسات نوين مثل دادگاهها، فضاهای مذهبی، مراکز فرهنگی و دفاتر اصلی سازمانها نيز میشود. معماری تبديل به يک عامل ساختاری و فعال در اثرگذاری بر توسعه روندهای قانونی شهرها و بافتها میشود و در شکل گيری مؤسسات نوين نقش بازی خواهد کرد. ![]() نوشته شده در ساعت 4/11/2003 01:01:00 AM توسط كاميار Wednesday, April 09, 2003
٭
........................................................................................سيستمهای اجتماعی و سياسیِ معاصر، با تأثيری که به ويژه بر شهرها داشتهاند، درونگرايی زندگی را تقويت کردهاند به گونهای که مردم به طرز انعطاف ناپذيری به درون زندگی شخصی و کار خويش خزيده اند. امروزه رشد مؤسسات دوستيابی، به کمک پيشرفتهای تکنولوژی ارتباطات و ظهور قلمرو دنيای مجازی، سرعت يافته است. از روزهای آغازش، شبکه گسترده جهانی با سرعت گيج کنندهای که نصيب جديدترين فضاهای عمومی مجازی نموده، گشودهتر شده است. محفلی سايبر، گسترده، و تپنده با جمعيتی از کاربران واقعی اشغال شده است که مشغول انجام فعاليتهای روزمره مانند خريد کردن، گپ زدن، مطالعه کردن، چرخ زدن، سرگرم شدن، تفريح کردن، و خبر کسب کردن هستند. اين مجموعه مکان جديد از نظر فضايی نامحدود و از نظر پديده شناسی انتزاعيست و از تأثيرات آب و هوا، زمان، فصول، تغييرات زمين شناسانه و دسترسی فيزيکی بشر به دور است. نسبتِ زندگی عمومی با فضای عمومی، پويا و متقابل است و اصول متعددی را برپا می کند. وظيفه معماران و طراحان شهری ادغام اين عناصر گوناگون در غالب يک بافت قابل تحمل و يکپارچه است که نيازمند سيستمهای فنی، اجتماعی و فضاييست که زندگی عمومی و خصوصی شهر را تشکيل می دهند. نوشته شده در ساعت 4/09/2003 12:26:00 AM توسط كاميار Tuesday, April 08, 2003
٭
........................................................................................دوشنبه 18 فروردين ماه 1381 معماری هوشمندانه 19. افزايش سرعت زمانی كه طول كشيد تا رسانههای اصلی، پنجاه ميليون استفاده كننده داشته باشند: راديو: 30 سال تلويزيون: 13 سال اينترنت: 4 سال معماری گرهها از آن روزهای حماسی عبور اولين كابلهای مخابراتی از بستر دريا(1857-1866) تا "فيبرهای تاريك" در زمان حال، پيشرفت ظرفيت انتقال اطلاعات در دو جنبه به شدت افزايش يافته است: سرعت و حجم فعاليتها. افزايش حجم نتيجه تعداد ارتباطات متقابل است و افزايش سرعت مربوط به ظرفيت خطوط، فرزی سوييچها و ائتلاف پردازندههاست. اينها از چيزی مانند قوانين مور پيروی میكنند، و از تعداد حقير پنج علامت در ثانيه مربوط به تلگراف شروع به رشد كردند. اين به مانند اين بود كه سياره زمين خود را سيم كشي میكرد تا فكر كردن را آغاز كند. سرعت و حجم از تلگراف تا تلفن، پرشهايی كوانتومی در ارتباط دوسويه وجود داشته است. اما يك جهش كوانتومی جديد به وسيله وب توليد شده است، زيرا نه تنها برای هركسی ارتباط متقابل را فراهم میكند بلكه بخشی از گفتار همگان نيز شده است. ارتباط متقابل محتويات كه معنای ابرمتنهاست، برای تعداد بيشماری تركيب آماده شده است. صحبتی قابل توجه درباره يك پيشرفت جديد در ميان است كه "اينترنت جاسازی شده" ناميده میشود و تحت سادهترين ترموستاتها تمام فنآوريهای الكترونيك را برای اهداف امنيتی، نگهداری و نظارتی، به اينترنت متصل میكند. ما میتوانيم اين پيشرفت را همچون يك "ژاكت مقيدكننده الكترونيك" تعبير كنيم يا اگر بخواهيم مناسبتر بگوييم همچون يك نوع پوست و جلد فنآورانه. بلز لبز(Bells Labs) اخيراً در متنی منتشر شده اينگونه توضيح میدهد: ما هم اكنون درحال ساخت اولين لايه يك فراشبكه هستيم كه تمام كره زمين را همچون يك پوست میپوشاند. همينطور كه ارتباطات به سوی سريعتر شدن، كوچكتر شدن، ارزانتر شدن و هوشمندانهتر شدن پيش میروند، اين پوسته با يك جريان ثابت اطلاعات تغذيه میشود و همچنان بزرگتر شده و مفيدتر واقع میشود. اين پوست شامل ميليونها ابزار اندازهگيری الكترونيكی خواهد بود - ترموستاتها، اندازهگيرهای فشار، يابندههای آلودگی، دوربينها، ميكروفونها - و همگی در حال ديده بانی شهرها، راهها و محيط اطراف هستند. همه اينها اطلاعات را مستقيماً به سوی شبكه میفرستند، درست همانطور كه پوست ما يك جريان ثابت دائمی را به سوی مغزمان منتقل میكند. سرعت انتقال در خطوط 1837: تلگراف: 5 علامت در ثانيه 1877: تلفن: 2000 علامت در ثانيه 1892: كابلهای زيرآبی: 2500 كيلو علامت در ثانيه 1945: كابلهای هم محور: 9 مگا علامت در ثانيه/ يك ميليون بيت جريان اطلاعات در ثانيه سرعت انتقال از طريق مودم 1960: اولين مودم: 300 بايت در ثانيه 1984: مودم پرسرعت هايس: 1200 بايت در ثانيه 1986: NSFNET : پنجاه و شش كيلوبايت در ثانيه 1988: T1: يك و نيم مگابايت در ثانيه 1991: T3: چهل و پنج مگابايت در ثانيه 1996: خطوط ATM(حالت انتقال غيرهمزمان): 622 مگابايت در ثانيه بعد از 2000: فيبرهای تاريك: گيگابايت در ثانيه و بيشتر قبلی نوشته شده در ساعت 4/08/2003 01:12:00 AM توسط كاميار Monday, April 07, 2003
٭ فرانك گری، ريچارد راجرز و ويلكينسون اير، سه تيمی كه در مسابقه بازطراحی منطقه مشرف به دريا در هو(Hove) در ساسكس(Sussex) شركت كرده بودند، طرحهای خود را به معرض نمايش عمومی گداشتهاند.
........................................................................................هدف مسابقه طراحی يك مركز ورزشی آوانگارد در منطقه كينگ آلفرد(به مساحت تقريبی هفده هزار مترمربع) بود كه انجمن شورای برايتون و هو برای آن 25 تا 30 ميليون پوند بودجه درنظر گرفتهاند. استخرهای شنا، زمينهای بدمينتون، شش سالن اسكيت و هاكی روی يخ، هشتاد سالن ورزش، فضاهای تمرين، سوئيتهای تندرستی، سالنهای ورزشهای سبك(مخصوص افراد مسن)، به همراه چهارصد آپارتمان، فضاهايی بودند كه برای پروژه خواسته شده بود. اما ظاهراً هيچكدام از طرحها نظر ساكنين محلی را جلب نكرده است و شوراهای محلی معتقدند طرحها سازگار با محيط اطراف نيستند. سئوال اصلی اين است كه آيا اين طرحها هدف مسابقه را كه ساماندهی فضای كنار دريا به گونهای كه متعلق به همه باشد را برآورده كردهاند؟ ![]() طرح ويلكينسون استوديو ![]() ديد از سمت دريا مربوط به طرح فرانك گری ![]() طرح پيشنهادی ريچارد راجرز نوشته شده در ساعت 4/07/2003 12:35:00 AM توسط كاميار
|