فرمها / معناها |
اين وبلاگ روزنوشتهای من درباره مسايليست كه برايم اهميت دارند
|
Friday, June 20, 2003
٭
........................................................................................بنياد فارابی مشاركت بخش خصوصی در ورود فيلم های خارجی را تكذيب كرد يكی از بدبختيهای ممكت ما - البته كم نيستند اين بدبختيها - وجود انحصار در همه عرصههای آن است. گمان میكنم خبر داشته باشيد كه به تازگی سينمايی در ميدان هفت تير اقتتاح شده به نام پايتخت. اين سينما به همت بخش خصوصی راهاندازی شده و قرار بود تا به اكران فيلمهای خارجی بپردازد. فيلم افتتاحيه و فعلی آن هم سيزدهمين مبارز است. صاحب اين سينما بنا به مشكلات اقتصادی موفق نشده است اين سينما را مجهز به صدای دالبی كند. اينجور كه من پرسيدم، برای اين كار حدود 40 ميليون تومان بودجه لازم است. اما فيلمهای خارجی سينماهای تهران را چه كسی تأمين میكند؟ تمام حق ورود و توزيع و همچنين دوبله يا يا زيرنويسدار كردن فيلمهای خارجی، متعلق به بنياد سينمايی فارابی است. فارابی فيلمهای خارجی مناسب برای نمايش در سينماها را به دو دسته تجاری و هنری تقسيم میكند و فيلمهای تجاری را دوبله و فيلمهای به اصطلاح هنری را زيرنويسدار میكند. اما نحوه تقسيم فيلمها بين سينماها چگونه است؟ فارابی فيلمهای خارجی هنری را به سينماهايی میدهد كه صدای دالبی داشته باشند - مثل سينما فرهنگ - و فيلمهای خارجی تجاری را به سينماهايی كه فاقد اين سيستم باشند. بازسازی سينما پايتخت به دليل علاقه شخصی صاحب آن صورت پذيرفته و نه با حمايتهای ارگانهای مربوطه و همه خوب میدانيم كه سينماداری در اين مرز و بوم چندان توجيه اقتصادی ندارد. آقای شريف، مدير داخلی سينما، اظهار میداشت در ابتدا در مقابل اين دسته بندی فارابی مقاومت نمودهاند و تقاضای فيلم بهتری را كردهاند ولی به نتيجهای نرسيدهاند. غير از فارابی هيچ سازمان ديگری نمیتواند فيلم خارجی وارد و توزيع كند و اين بنياد فارابی است كه تعيين میكند چه سينمايی چه نوع فيلم خارجی بايد پخش كند واگر پس از پايان اكران يك فيلم، فارابی فيلمی دوبله شده نداشت تا برای پخش در سينما بدهد، برخلاف تصميم اوليه، سينمايی مانند پايتخت موقتاً مجبور میشود فيلم ايرانی اكران كند و اعتراضی هم به بنياد سينمايی فارابی وارد نيست. شما نمیتوانيد فيلم وارد كنيد و پس از اخذ مجوز و سانسورهای لازمه آنرا اكران كنيد، اين فارابی است كه حلقه اتصال شما با دنيای فيم و سينما در جهان میباشد. و اينگونه استه كه ما میتوانيم از مزايای انحصار در عرصه سينما هم لذت ببريم ... نكته معمارانه: اين سينما بسيار زشت و به نظر میرسد با حداقل بودجه ممكن بازسازی شده و هيچ تفكر طراحانهای در آن ديده نمیشود. نوشته شده در ساعت 6/20/2003 05:43:00 PM توسط كاميار Wednesday, June 18, 2003
٭
........................................................................................![]() نمايشگاهی از عكسهای نادر خرمیراد روز جمعه 30 خرداد در گالری آتبين افتتاح میشود و تا سوم تيرماه ادامه میيابد. نوشته شده در ساعت 6/18/2003 01:37:00 AM توسط كاميار Monday, June 16, 2003
٭
........................................................................................دوشنبه 26 خرداد 1382 معماری هوشمندانه 29. مجهزكردن ما در حال ورود به دوره بدنهای به شكل الكترونيكی گسترش يافته و زيستن در نقاط تقاطع دنياهای فيزيكی و مجازی هستيم... (ويليام ميچل، 1995) ابزارهای cyberception يك تيم از پژوهشگران عملاً همه ابزارهای لازم برای cyberception را در مدت زمان كوتاهی اختراع كردند. در ژوئن 1967، داگ انگلبارت محقق مؤسسه تحقيقات استنفورد(SRI) حق امتياز موس(mouse) را ثبت كرد، "يك شاخص مختصات x-y برای يك سيستم تصويری". در يك ارائه افسانهای، انگلبارت و و تيمش علاوه بر موس، يك كلمهپرداز، يك ميانجی كه تبديل به ويندوز شد، پيوندهای ابرمتنی، يك ميانجی گرافيكی برای كاربر و، هرچند كه بعداً به ميان آمد، ويدئوكنفرانس، عرضه كردند. انگلبرت از لحظات الهام در اوايل دهه شصت ميلادی میگويد: هنگامی كه ارتباط بين يك صفحه تلويزيون مانند، يك پردازنده اطلاعات، و يك واسط برای بازنمود نشانهها به شخص را ديدم، در ظرف يك ساعت و نيم همه چيز با هم در ذهنم شكل گرفت. به خانه رفتم و طرح اوليه يك سيستم را آماده كردم، به اين ترتيب كه كامپيوترها نشانهها را بر صفحه میكشيدند و من میتوانستم در ميان فضاهای اطلاعاتی با دكمهها و اهرمها برانم و به كلمات، دادهها و اشكال به روشهای مختلف نگاه كنم. (From an interview with Doug Engelbart quoted Bob Cotton and Richard Oliver, Understanding hypermedia 2000, 2nd ed., Phaidon Press, London 1997, p.31) صفحه نمايش شناسی در ميان ابزارهای cyberception، صفحه نمايش در رأس است. از اوايل سال 2000، مردم در آمريكای شمالی به طور متوسط زمان بيشتری را در مقابل صفحه نمايشگر كامپيوتر نسبت به صفحه تلويزيون میگذرانند. بيش از نيمی از اين زمانِ كار با كامپيوتر، در وضعيت اتصال به اينترنت است. باورپذير است كه در كمتر از يك دهه در حدود يك پنجم مردم كره زمين به غير از زمان خواب، تقريباً نيمی از وقت خود را درحالی كه در فضايی فيزيكی هستند در مقابل صفحه نمايشگر خواهند گذراند. بخش قابل ملاحظهای از اين زمان به فعاليتهايی كه توسط و در فضای سايبر ساختار يافته اختصاص میيابد. درست به مانند عصری كه تلويزيون كاملاً حكمفرمائی میكرد و اكثر فعاليتهای ذهنی مردم با خوراكهای تلويزيونی اشغال شده بود، اغلب فعاليتهای تخصصی و سرگرمی مردم در هنگام اتصال به اينترنت روی خواهد داد. قبلی نوشته شده در ساعت 6/16/2003 07:25:00 PM توسط كاميار Sunday, June 15, 2003
٭
در حين مطالعه متنی، با كلمه formlessness برخورد كردم. اين كلمه باعث توقف خواندنم و شروع تفكر درباره آن شد. روشن است كه مسير تفكر، لزوماً وفادار به نقطه آغازينش نمیماند و میدانيم كه بعضی از كلمات - شايد بيشتر آنها - در برخی لحظات، بسته به شرايط ذهنی ما، لينك به ناكجاآباد دارند. وقتی به خود آمدم ديدم در حال فكر كردن به فرمهای بیمعنا هستم، يعنی فرمهايی كه به سادگی نتوان آنها را به ذهنيتهايی مشخص ارتباط و ارجاع داد؛ فرمهای ظاهراً بیمعنا ! ولی در عين حال آنقدر غنی هستند كه بسته به متنی كه در آن قرار میگيرند و پسزمينه ذهنی شخص تجربه كننده، میتوان بینهايت تأويل از آنها داشت ... تصوير نوشته شده در ساعت 6/15/2003 03:58:00 PM توسط كاميار
٭
........................................................................................در اين روزها، وبلاگ اميرفرشاد ابراهيمی خواندنیتر شده است. نوشته شده در ساعت 6/15/2003 02:36:00 AM توسط كاميار
|