فرمها / معناها




Tuesday, July 22, 2003

٭
دوشنبه 30 تيرماه 1380

معماری هوشمندانه

33. ارتباط متقابل با صفحه نمايش ذهنی
هنگامی كه من در حال گشت‌زنی در وب هستم، جنبه لامسه‌ای كليك كردن و رسوخ به لايه لايه‌های اطلاعات، احساسی مانند روندِ چندحسیِ فكر كردن دارد. همانطور كه تفكرات را در ذهنم لمس می‌كنم، با تصاوير بر صفحه نمايشگر سروكار دارم، يكی يكی آنها را رد می كنم، روی يكی تمركز می‌كنم و ديگری را حذف می‌كنم. لينكها مانند وابستگيها عمل می‌كنند و در حقيقت، هم در جنبه كاملاً فنی‌ ـ و همچنين به مثابه نتيجه يك ابزار پيوستگیِ "وب ياری‌شده" ـ و هم از نظر روانشناسانه‌ـ‌تكنيكی عامل پيوند هستند، زيرا پيوستگی ذهنی كه از سوی آنچه بر صفحه نمايشگر ظاهر می‌شود پشتيبانی می‌گردد، الهامبخش من در انتخاب لينكهايی است كه دنبال می‌كنم.
در هم نفوذ كردن صفحه نمايش و ذهن چيزيست كه در معماری سايبر جديد می‌باشد و اثر آن بر متدها و استراتژيهای پردازش اطلاعات شخصی ممكن است همچون نتيجه نوشتن، دراماتيك باشد. درست همانطور كه نوشتن زبان را بيرونی می‌كند و بنابراين آنرا برای توليد معنا و مديريت موجود می‌سازد، بيرونی‌سازی تنها ظرف نيست بلكه فرآيند فكر كردن ما هم در مورد تصاوير وهم در مورد كلمات است كه آنرا برای آزمايش، تصحيح و دوباره فرمول‌بندی كردن آماده می‌كند.
فرامتنی بودن
به نظر می‌رسد نوآوريهای گيج كننده مانند آنچه كه داگ انگلبارت و تيمش ارائه داده‌اند، بندهايی از يك تك بينش قدرتمند باشد: كامپيوترها ذهن ما را امتداد می‌دهند و ابزارهايی برای دسترسی به آنها، كه بايد الهلمات آنها را به روشی به دست آوريم كه به محتويات تفكرات متعلق به خود دست می‌يابيم. اين مسئله در ابتدا از كشفيات ونوار بوش بود كه در مقاله معروفش "همانطور كه ممكن است ما فكر كنيم" در سال 1945 منتشر كرد. عنوان مقاله آنچه كه در درون آن است را مشخص می‌كند. بوش يك مهندس بود كه مرتب كردن و بازيافتن اطلاعات مفيد از كميتهای در حال افزايش داده‌ها را وظيفه خود قرار داده بود. پيشرفت غيرمنتظره، از يك تغيير مكان در چشم‌انداز به بازيافت اطلاعات حاصل شد. قانون پروژه او "Memex"، دسترسی سلسله مراتبی به ترتيب الفبايی يا عددی نبود، بلكه از طريق وابسته‌سازی و پيوستگی خود متون صورت می‌پذيرفت.

قبلی



........................................................................................

Home