فرمها / معناها




Friday, December 26, 2003

٭ از تعريف كردن معماری هميشه متنفر بودم؛ در گذشته ناخودآگاهانه، و حالا اندكی كمتر ناخودآگانه.
اما عاشق صحبت كردن درباره معماری هستم و همينطور درباره چگونه معمار بودن. من نيز همچون بسياری از ساده‌لوحانِ ديگر، در جستجوی جوهره معماری بوده‌ام؛ آن چيزی كه هميشه در ذات معماری وجود دارد و فارغ از تحولات زمانه، پايدار می‌ماند. روزی سرنخ آنرا در يكی از گفته‌های رم كولهاس يافتم. او در مصاحبه‌ای در پاسخ به سئوالی درباره تأثير انقلابهای الكترونيك و طوفانی كه شبكه‌های كامپيوتری برپا كرده‌اند بر معماری، آرام توضيح می‌داد كه نگرانيها درباره كم‌رنگ شدن نقش معماری اساساً بی‌مورد است زيرا معماری به نقشش به عنوان سازمان دهنده زندگی انسانها و بسترساز رويدادها تا ابد ادامه خواهد داد و عرصه زندگی هيچگاه بی‌نياز از معماری نخواهد شد. آن موقع ياد گفته‌های تادو آندو افتادم كه شرايط جديد پيش آمده، اندكی نگرانش كرده بود و معتقد بود اين روزها نقش معماری بايد ماديت بخشيدنِ بيشتر به زندگی انسان باشد.
هرچند سخن كولهاس برايم خوشايند و آرامش‌بخش بود اما ديگر در جستجوی آن جوهره كذايیِ ذاتِ معماری نيستم(چرا؟). اين روزها به چگونه معمار بودن بيشتر فكر می‌كنم. در حقيقت به آن فكر نمی‌كنم؛ شده است دغدغه ذهنم، وجود دارد و در حالتِ پردازشِ خودكار قرار دارد.
سالها قبل، آن زمان كه هنوز رضا موسوی سوته را می‌ديدم(يعنی تقريباً چهار يا پنج سال پيش)، شبكه چهار برنامه‌ای پخش كرد درباره معمار مكزيكی لوئيس باراخا. در آن برنامه يك جمله شنيدم كه سخت مرا تحت تأثير قرار داد و هنور آنرا به خاطر دارم و از حافظه ضعيفم پاك نشده است: باراخا در تمام بخشهای زندگی‌اش و در تمام اوقات روز، می‌دانست كه چه بايد بكند و در تصميم‌گيريهايش مشكلی نداشت(به نقل از خاطرات يكی از دوستان نزديكش).
سرانجامِ تمام نظر افكندنهايم و نقد كردنهای محيط و كلنجار رفتنها با مفاهيم، بازگشت به خودم و زيردره‌بين قراردادن رفتارم است. به اتاقم، به برنامه كلی زندگی‌ام و به ارتباطاتم نگاه می‌‌كنم و می‌بينم كه چندان معمار خوبی نيستم، و اگر بخواهم اميدوارانه‌تر حرف بزنم بايد بگويم هنوز معمار خوبی نشده‌ام.



........................................................................................

Monday, December 22, 2003

٭ كتاب تاريخ هنر نوشته هورست ولدمار جنسن يكی از كتابهای مرجع هنر محسوب می‌شود كه ابتدا در سال 1962 در نيويورك منتشر شد و سپس در 1969 مورد تجديدنظر قرار گرفت. اين كتاب به فارسی نيز توسط پرويز مرزبان ترجمه شد. در سال 1994 آنتونی اف. جنسن پسر هورست جنسن كه خود مورخ هنر، مدرس و موزه‌دار است كتاب را ويرايش كرد و مطالبی به آن افزود و در سال 1995 منتشر نمود. يكی از اين افزوده‌ها، آخرين فصل بخش چهارم كتاب است با عنوان پست-مدرنيسم. مجيد گودرزی اين بخش جديد را ترجمه كرده است و با عنوان پست-مدرنيسم: هنر پست-مدرن، توسط نشر عصر هنر در سال 1381 چاپ شده است. گودرزی در پيش‌گفتار كتاب می‌نويسد: ... روال معمول اين است كه پيوست مترجم، پس از آخرين مطلب نويسنده ارائه گردد، در اين جا اما، اين سان نيست؛ آن، پيش از مؤخره نويسنده ارائه شده است. همچنين او به جای مقدمه مترجم، خواننده را با مطلبی با عنوان طرح مسئله روبرو می‌كند كه از صفحه 7 تا 44 اين كتاب 164 صفحه‌ای طول می‌كشد. قيمت اين كتاب 3200تومان است و فهرست آن به قرار زير است:

* پيش‌گفتار
* طرح مسئله
* پست-مدرنيسم
* هنر پست-مدرن
* معماری
- پست-مدرنيسم:
. ونتوری و براون
. گريوز
. سايتز
. استرلينگ
- ساختارشكن‌گرايی:
. هيمل بلاو
. بنيچ و همكار
. چومی
- پست-مدرنيسم روياروی ديكانستراكتيويسم
* مجسمه‌سازی
. فابرو
. پايك
. لونگو
* چيدمانها
. كاباكوف
. هميلتون
. هوارد
* نقاشی
. سال
. پنك
. تنزی
* عكاسی
. كروگر
. لوميو
. شرمن
* پيوست مترجم: نظريه ادبی
. زيباشناخت
. پست-مدرن
. پساساختارگرايی
* مؤخره: نظريه پست-مدرن
. نشانه‌شناسی
. ساختارشكنی
* كتاب‌شناسی مترجم
* واژه‌نامه
* نمايه




........................................................................................

Home