فرمها / معناها |
اين وبلاگ روزنوشتهای من درباره مسايليست كه برايم اهميت دارند
|
Friday, January 16, 2004
٭ احساس تجربه ناب، قابل انتقال و تعريف برای ديگری نيست.
........................................................................................تغيير كردن و تغيير دادن هميشه كار سختی بوده است و هرچه دامنه تغييرات مورد نظر گستردهتر باشد، انرژی و انديشه بيشتری مورد نياز است. اصولاً سيستمها به سمت تعادلی حركت میكنند كه نتيجه فعاليت و رابطه ريزسيستمهای آنها با هم و توأماً ارتباطاتی كه با محيط بيرون دارند، میباشد. يك سيستم، چه آن را با توجه به دستگاه ارزشی خود خوب يا بد، درست يا غلط و يا مثبت يا منفی بناميم، هميشه در حال دگرگونی مداومِ گاه نامحسوسی است كه مبنای جنبشهايش، نظام كلی آن سيستم است. انديشيدنم راجع به سيستم و كليت آن، نتيجه مستقيم تفكر درباره وضع فجيع شهر تهران و مشكلات بیپايان و پيچيدهاش بود. حدوداً تا دو يا سه سال پيش در مطرح كردن راه حل گوناگون برای مشكلات موردی شهر تهران سخت كوشا و مشتاق بودم. راه حلهايی كه مسلماً تنها میتوان درمانهايی موقت محسوبشان كرد و شايد هم به گونهای نتيجه عدم جستجوی دلايل ريشهای نام نهادشان. اما اكنون كه ناهنجاريها غلظت بسيار يافتهاند و درمان سطحی و موقت هريك، آثار سو و عوارض خود را بر چهره ديگر مشكلات عيان میكند، درمیيابم كه چقدر راه حل ارائه كردن برای مشكلات بايد حساب شده و با دانش كافی صورت گيرد. در اين هنگامهها نيز "پس راه حل آخر چيست؟" سئواليست كه متناوباً در ميان خيل مواج ساير سئوالها خود را بالا میاندازد و تقريباً فارغ از نوع مشكلات، انسان ناخودآگاه بسيار درباره آن میانديشد. جملاتی مانند "آدم بايد تو زندگيش كسكش باشه" نيز جوابهايی رفع تكليفی برای آرام كردن پارازيتهای توليد شده در ذهن(ذهنی خسته و بیرمق و بیانگيزه برای طولانی و عميق انديشيدن) توسط چنين سئوالهای كلیای است، حال چه خطاب به خود باشد و چه رو به ديگری. اگر هر لحظه را آغازی جديد تلقی كنيم و قصد ايجاد تغييری در محيط خود را داشته باشيم، اين شروع میتواند تغيير دادن خود باشد. به دليل لحظات زيادی كه در حالت انفعال قرار میگيريم، تأثيرات زيادی از خصوصيات محيط و جامعه به خود میگيريم، و قضيه زمانی نگران كننده میشود كه روح حاكم بر جامعه سخت مريض باشد. اما در عين حال بايد متوجه قدرت تأثيرگذاری خود بر محيط نيز باشيم. اين تأثرگذاری میتواند دامنه متغيری از اتاق شخصيمان تا كل كره زمين داشته باشد اما هميشه وجود دارد و نمیتوان نافی تأثيرگذاری هيچ يك از افراد جامعه شد. بنابر اين استدلالات بود كه تصميم گرفتم شخصاً تلاش كنم تا خود را آدمتر كنم. البته اين آدمتر شدنم را بسيار تأثيرگذار بر حرفه معمارانهام میدانم و بدين جهت نيز برای انجام آن بسيار راغبم. اينجاست كه سئوال مهم و بحث برانگيز "آدم شدن چيست؟" از سوی بعضی مطرح میشود. نوشته شده در ساعت 1/16/2004 03:43:00 PM توسط كاميار
|