فرمها / معناها |
اين وبلاگ روزنوشتهای من درباره مسايليست كه برايم اهميت دارند
|
Saturday, April 10, 2004
٭ انسان ذاتاً(يا شايد هم بشود گفت به صورت كوركنندهای از روی احساس) موجودی اميدوار است. همه ما در اموری كه برايمان مهم است آرزوی پيشرفت داريم و آنجا كه كار به ميدان مبارزه يا داوری كشيده میشود، اميد پيروزی.
........................................................................................اما روشن است كه هر پيشرفتِ محسوس و جهش كيفی، نيازمند برنامهريزی بسيار حساب شده و اقدامات عملی مؤثر است. چگونه میتوان دست روی نواحی اطراف آلت تناسلی گذاشت و مثلاً انتظار پيشرفت سينمای ايران و گذر ظفرمندانهاش از اين اوضاع فلاكتبار را داشت. در همه حوزهها چنين است. همه ما ايرانيانِ درگيرِ رشته معماری، آرزومند جان گرفتن و قابل تحمل شدن معماری كشورمان هستيم. ولی چگونه میشود چنين اميدی داشت؟ وقتی به اقدامات پايهای لازم و شالودههای حياتیِ قوام گرفتن چنين مرادی فكر میكنم، درمیيابم كه چقدر جايشان در زندگانی معماری ما خاليست. شكی در اهميت نهادهای آموزش معماری و نقش پرورش يافتگان رشته معماری در شكل دادن به پيكر معماری در دهه و دهههای آينده نيست. يك نگاه كوچك به دانشكدههای معماری اين مرز و بوم و مشاهده بیهدفی مواج در فضای آنها، وخامت اوضاع را برای ما كاملاً آشكار میسازد. زمانيكه من در ميانه دوران تحصيل معماری بودم، هنور چنان شوری در بين بچهها وجود داشت كه میتوانست تا حدودی نقصان سيستم آموزشی را مخفی نگه دارد. هميشه كتاب نخواندن معضل بوده، هميشه كسانی بودهاند كه با پرداخت پول پروژههايشان را بستهاند، بودهاند افرادی كه جز به از سرگذراندن دروس ـ حتی دروس اصلی ـ فكر نمیكردهاند، اما مسئله اين است كه اين افراد بیانگيزه يا تنبل چند درصد دانشجويان را تشكيل میدهند. دانشكدههای معماری سخت ضدانگيزه، بیبنيه و به عبارت صحيحتر ضدمعماری شدهاند. نوشته شده در ساعت 4/10/2004 11:41:00 PM توسط كاميار Friday, April 09, 2004
٭ Pegah Anvarian
........................................................................................از نامش دريافتم كه بايد ايرانی باشد. از دستاندركاران شغل جذاب مد و طراحی لباس است. مجموعه بهار 2004 او در لوسآنجلس و در نمايشی كه مرسدس بنز برگزار كرده بود به معرض تماشا گذاشته شد. چندان طراحيهايش را نپسنديدم اما به دليل حس موروثی ناسيوناليستی (هرچند رقيقتر از حس پدرم هست)، ديدن هر ايرانی موفق يا نيمهموفق در هر گوشه از كره زمين میتواند اندكی وجدآفرين باشد. نوشته شده در ساعت 4/09/2004 01:00:00 PM توسط كاميار
|