فرمها / معناها |
اين وبلاگ روزنوشتهای من درباره مسايليست كه برايم اهميت دارند
|
Wednesday, November 10, 2004
٭ گذر در شهر، نكات پراكنده و فراری را در ذهن آدمی ظاهر میكند كه هر كدامشان را كه بگيری به بحثی عميق و شايسته ايستادن میكند.
........................................................................................نمیتوانم بدون مقدمه حرف بزنم. هميشه تبليغات تجاری در ذهن من اثری خاص به جای میگذارند؛ نمیتوانم خود را راضی به خريد كالايی كنم كه تبليغ تخمی و شديداً احمقانهای دارد. به همين خاطر نمیتوانستم كسی را تصور كنم كه گوشی موبايل pantek بخرد يا در دست بگيرد، يا حداقل هيچ آدم عاقلی قادر به اين كار نيست. ولی به هر حال اين تصور واهیِ من امروز در تاكسی از هم گسيخت. از تقريباً بعد از چشنواره فجر پارسال بود كه تبليغات گستردهای برای فيلم دوئل آغاز شد. متأسفانه اكثر اين تبليغات بر روی پرهزينه بودن اين فيلم و خيل عظيم بازيگرانش تكيه داشت. امروز كه در حال خريد يكسری كسشعرجات بهداشتی از داروخانه بودم، داروساز جاافتادهای را ديدم كه ديدن فيلم دوئل را به همكارانش به دليل انباشت بازيگران معروف توصيه میكرد. من كه تاكنون چيزی درباره كيفيت اين فيلم نه شنيدهام و نه خواندهام، ولی فقط میدانم كه نبايد جز اولين نفرها كه اين فيلم را بر پردههای نقرهای میبيند باشم؛ كسانی كه كور باعث میشوند تا يكسری فيلمها با تكيه بر عواملی عامه پسندانه، فيلمهايی در باطن بیارزش، فروش بالايی داشته باشند. البته نمیدانم، شايد احمدرضا درويش فيلم خوبی ساخته باشد، صبر میكنم تا از افتادگان بپرسم كه چاه بود يا چاله ! نوشته شده در ساعت 11/10/2004 02:01:00 AM توسط كاميار
|