فرمها / معناها |
اين وبلاگ روزنوشتهای من درباره مسايليست كه برايم اهميت دارند
|
Tuesday, February 08, 2005
٭ پاويون آب (نمايشگاه آب شيرين)
........................................................................................by Lars Spuybroek and Kas Oosterhui ![]() معماری سيال، تقليد از جريان و روانی طبيعی در معماری نيست. در ابتدا و بيش از همه سيالسازیِ هر چيزی است که به طور سنتی در معماری واضح و سخت است. معماری سيال، آلايش و عدم خلوص رسانههاست. سياليت در معماری در ابتدا با آزاد کردن معماری برای نيازهای بشری همراه بوده است. اين فنآوریِ سريع و نرمِ رويايی تنها زمانی از پاسخگويی باز میايستد که بدن ما همچون يک مادهی رسوبی مانع ادامه حرکت می شود؛ جايیکه اولين قدمها در فضای سايبر، احتمالا" آخرين گامها خواهد بود. اما اميد به پيشرفتِ تکنولوژی، بزرگ و بیثبات کننده موانع است و اين تا زمانی که نياز ما به راحتی بيشتر وجود دارد، ادامه خواهد داشت. تصوير 1 نمايشگاه آب شيرين با ايده سياليت آغاز شد. نه تنها شکلها و استفاده از مصالح، بلكه محيط داخلی سعی در عملی کردن و ساخت يک الگوی اوليه از ادغام سختافزارها و نرمافزارها دارند. طراحی اين تمهيداتِ دو سويه براساس تجمع و تراکم کمثبات معماری و اطلاعات بنا نهاده شده است. فرم کار از تغيير شکلِ روان چهارده بيضی که در طول 65 متر چيده شدهاند شکل گرفت. تصور کنيد منحنیهايی که همهی بيضیها را به هم وصل میکنند از هم جدا شوند، خم شوند و دوباره به وسيله نيروهای بيرونی پيچيده شوند ـ شنهای روان، آبهای سطحی، چشمه ـ در حاليکه نيروهای درونی برای نگه داشتن بيضیها تلاش میکنند؛ اين کوششی است برای هموار و نرم ماندن. اساس هندسه، تغييرِ بردارـبنيادِ نوارهايی است که بيضیها را به هم پيوند میدهند. بدين طريق خط و نيرو متصل میشوند. نوار باريک با نقاط کنترلش و دستکهای مماس بر آنها در مدلسازی سهبعدی از معماری کشتی نتيجه گرفته شدند، يعنی جايی که انحناها با نوارهای چوبی باريکی که نيروی در "نقاط کنترل" بر آنها وارد میشود خلق میگردند. خط از نقطه جدا نيست اما هر رأس مبنای يک بردار است. اگر موقعيت يا جهت يکی از بردارها تغيير کند، به دليل ارتباط دو طرفه مابين بردارها، بقيه بردارها نيز تغيير خواهند کرد. در اين حالت، خط خود تبديل به يک کنش میشود و نه اثرِ يک عمل. نمايشگاه آب يک بقچه، يک بافته از نوارهای باريک است و ارتباط و وابستگیهايش را از جنبش نتيجهگيری کرده است. در ترتيب شبکه آن هيچ ارجحيتی بين شکل دادن و از شکل انداختن وجود ندارد. هيچ يک از قسمتهای ساختمان افقی نيست و هيچ يک از سطوح شيبدار زاويهای يکسان ندارند. ايده بر اين بود تا اين ساختمان بر روی زمين جای نگيرد بلکه از حفر زمين ساخته شود. کف تبديل به يک عضو چندبعدی میشود و تلاش میکند تا تبديل به يک حجم شود. تصوير 2 هنگام کار و مشغوليت با يک کالبدِ لامسهای و سهبعدی ـ کالبدی که رجحانی بين چشمها و پاها قايل نمیشود ـ تفاوت بين کف و سقف بیمعنی میگردد. در اين نوع از درک مکان، ديگر کنشها متکی به زمين (کف) نخواهند بود. در اين ساختمان، اطلاعاتِ روی کف با دگرديسی فرمی حجم مخلوط میشود. در نمايشگاه آب هيچ خط افق و هيچ پنجرهای که به بيرون ديد داشته باشد وجود ندارد. در آن، لحظههای گيج شدن رخ میدهد زيرا راه رفتن و افتادن با هم اشتباه میشوند، يا همانطور که در راهنمای نرمافزار 3D Max در بخش انيميشن اشاره شده: راه رفتن و دويدن موقعيتهايی خاص از افتادن هستند... اين عدم تعادل، بنياد اصلی بنا را تعريف میکند. در اين فضا، گونه ديگری از افق توليد شده که بيشتر شبيه پنجرهای است که در مرکز زمين قرار گرفته باشد: يک افق پنهان،که افقی نيست، بلکه عمودی و در محور دورانِ افتادن است. اين جا نقطهی کنش است. درست مانند يک موجسوار، بدن بر روی يک بردار قرار میگيرد و وادار میشود تا نسبت به نيروهای بيرونی واکنش نشان دهد که البته ممکن است جهت و مقدار خود را در هر لحظه تغيير دهند. معماری منبع کنش میشود و مانند يک عضو مصنوعی عمل میکند که درست در فاصله بين بدن و محيط قرار گرفته است. سوژه ديگر در مقابل ابژه قرار ندارد بلکه تبديل به مخلوطی مرتبط با هم میشوند. بخشی از کنش در ابژه قرار دارد و هنگامی که متحرک میشود، بدن نيز پويا میگردد. تصوير 3 طرح تمايزی بين معماری و اطلاعات به عنوان دو نهاد مجزا قائل نمیشود، همانطور که به اين دو به عنوان دو انتظام جدا از هم نگاه نمیکند. برای ساخت اين غرفه تنها به مصالح رايجی مانند فولاد و بتن اکتفا نشده است و انواع پارچهها و مواد لاستيکی، يخ، بخار، آب جاری (که نه فقط قسمتهايی از پاويون بلکه بازديدکنندگان را نيزخيس میکند)، درکنار رسانههای الکترونيکی، جلوههای صوتی دوسويه، نور و پرتو افکنیها به کار گرفته شده است. معنای مصالح به کار رفته شده مواد غيرمادی را نيز در برمیگيرد. سطوح پيوسته فضاهای داخلی با دستگاهها و حسگرهای گوناگونی پوشيده شده است. بدين ترتيب با حرکت بازديدکننده در فضا، يک سری از حسگرهای نوری فعال شده و پرتوافکنیها آغاز میشوند. نمود جلوههای چند رسانهای از قانونهای خاصی پيروی میکنند که توسط چند کامپيوتر کنترل و هدايت میشود. خود پروژه و ايدههای آن پيچيده و درخورِ مطالعه است و اين سئوال که اثر در توليد حس مرتبط با دنيای آب و موضوع پروژه تا چه ميزان موفق بوده است، قابل بحث. تصوير 4 نوشته شده در ساعت 2/08/2005 11:13:00 PM توسط كاميار
|