فرمها / معناها




Saturday, November 02, 2002

٭
نمی توانيد تصور کنيد تماشای فيلم Memento چقدر می تواند لذتبخش باشد !








........................................................................................

Thursday, October 31, 2002

٭

نام پروژه: Gateway south Bank
محل پروژه: لندن
تاريخ پروژه: 1999
طراح: گروه DECOI


دروازه بانک جنوب
مدخل ورودی به South Bank تمهيدی برای به دام انداختن است، برای تسخير جای پائی از صداها و اين مانند يک مجرا برای منطبق کردن حرکت و صدای مردمی که از آن عبور می کنند به کار می آيد. اينچنين تله گذاری برای خلق يک چشم انداز نوری و صوتی استفاده می شود که در سرتاسر فرم کشيده شده آن در حال تغيير است. بسط فرم آن از يک روند تغيير شکل پيروی می کند، يک عنصر در حاليکه خصوصيات ابتدائی مشابهی را حفظ می کند، فرمهای متفاوتی را در دل خود می پروراند و می پذيرد. برای توصيف و تجسم چنين وضعيت تحميل شده ای از صفحاتی پيچيده ولی قانونمند استفاده شده است.

گروه طراحی: مارک گولتورپ، گابريل اونگليستی، گاسپارد گيرود، فليکس رابينز
محاسبات رياضی: آلکس اسکات
سازه: ديويد گلوور از شرکت آوروپ و همکاران
[منبع:new italian blood]





اين پروژه تحقيقاتی که Paramorph II نيز ناميده می شود، بر روی يک معماری واسطِ ديجيتالی و تحقق آن در قلمرو فيزيکی متمرکز شده است. مشکل ذاتی در تبديل و برگردان از يک موقعيت به وضعيت ديگر- از ديجيتال به فيزيکی و يا از مجازی به واقعی و برعکس - نه جديد بودن و نه خاص بودن اين حوزه ها در معماريست.
يک مثال از روند جابجائی بين اين موقعيتها، ساخت ماکت دقيق Paramorph II در مقياس 1:50از روی نقشه های نهايی بوده است که اين ماکت در بی ينال ونيز در سال 2000 به نمايش گذاشته شد.
ساخت اين ماکت بخشی از همکاری در حال ادامه بين مدرسه معماری و ساختمان در دانشگاه ديکين(گيلانگ/استراليا) و گروه معماری DECOI (پاريس/فرانسه) را شکل داد.



........................................................................................

Tuesday, October 29, 2002

٭
دوشنبه 6 آبان 1381

معماری هوشمندانه

2. تناسب
رابطه بين الفبای يونانی و شبکه های شهری دقيق بوده و تصادفی نيست. استفاده از حروف برای نشان دادن واجهای زبان، يک نوع رابطه جديد درباره فضا را در ميان فرهنگهايی که از حروف استفاده می کردند رواج داد. فضا به جای آنکه چيزی به عنوان بسط پوست و تجربه تنفس از طريق ريه ها تلقی شود، تبديل به يک واقعيت عينی شد که در معرض ارزيابی، قدردانی، تحليل، نظريه پردازی، طبقه بندی و مديريت بصری قرار گرفت.
آيا ارتباطی بين حروف الفبای يونانی با فضا هست؟ همانند پديده اينترنت در دوران ما، الفبا هسته مرکزی پردازش اطلاعات انسانی بوده است. استفاده از آن نه تنها محتوای اطلاعات بلکه ساختار پردازش اطلاعات را تحت تأثير قرار می دهد. برای مثال پرسپکتيو را در نظر بگيريد. چرا انسانها ابتدا در يونان و روم و سپس پس از تولد تولد صنعت چاپ به پرسپکتيو، قرينه سازی، تناسب و اندازه گيری دقيق در فضا و زمان و معماری و همچنين در نقاشی، موسيقی و تحقيقات علمی علاقمند شدند؟ علاوه بر اين چرا فنيقی ها که اولين سيستم الفبائی را پديد آوردند به پرسپکتيو علاقمند شدند؟
تفاوت در چيست؟ يونانيها با اضافه کردن حروف صدادار به گروه حروف بی صدا که از مدل فنيقی گرفته بودند، خواندن رشته واجها را صريح و بدون ابهام کردند. برای تبديل يک متن به رشته ای از واژگان و جملات بامعنی احتياجی به دانستن موضوع متن نبود و اين سرنخ اصلی تفاوت پردازش است. نويسنده های يونانی تمامی تفکيکهای لغوی را که در متون فنيقه ای برای تشخيص ابتدا و انتهای لغات و پاراگرافها به دقت ملاحظه می شد را حذف کردند. اين نشانگر يک تغيير مؤثر در استراتژی مغز برای پردازش رشته نوشته ها است؛ تسليم کردن الويت تحليل به رمزگشائی متنی. همين برتری نهائی اصل تحليل سيستماتيک است که منتهی به تعويض دوباره جهت خواندن در متون يونانی به سمت راست شد.

قبلی بعدی




........................................................................................

Sunday, October 27, 2002

٭
فکر می کنم با معانی جديد ارتباط و سيستمهای جديد توزيع اطلاعات، انسان به يک نوع حس بصری شناور دست می يابد، به يک نوع ساختارزدائی از حس کلاسيک فضا. آن چيز که ديدنی است از هندسه و ابعاد جدا می شود و فضاها ديگر به صورت خطی درک نمی شوند.
ما برای درک فضای فيزيکی از نقاطی مختلف و جهاتی گوناگون به کالبد و ابعاد آن می نگريم، اين نگريستن ديگر وابسته به اين نقاط ديد نيست. خطوط پرسپکتيو موج برمی دارند و هنگامی که نقطه ديد يا جهت ديد را عوض می کنيم، منظر قبلی بر روی يک مسير منحنی به سرعت ناپديد می شود و وضعيتی جديد جايگزين آن می شود.
دورانی که در آن به سر می بريم عصر جهانگرديست، عصر جهانگردی به کمک اينترنت که دوران محدود بودن در ابعاد فيزيکی و مکانی را تحت الشعاع قرار داده است. درک وضعيت جديد به دليل کم تجربگی ما اندکی دشوار است. به نظر می رسد که کيفيتی تخيلی را تجسم می کنيم که حالتی اساطيری را برای بدن ما به ارمغان آورده است ...
اين از هم پاشيدگی معانی کلاسيک فضا-زمان بايد ما را به تفکر دوباره درباره همه ساختارهای زندگيمان وادارد تا بتوانيم تصوری کاملتر از فضای سايبر داشته باشيم.
ما وضعيت بدنمان را در فضای فيزيکی با کلماتی مثل "داخل" و "خارج" معين می کنيم، درحاليکه به نظر می رسد اين موقعيتهای متضاد ديگر درجائيکه گذشته و حال در يک سطح با هم ترکيب می شوند جائی نداشته باشد: يک حضور يکباره و هميشگی ولی مصنوعی.
شبکه های الکترونيکی هرچند به ما اجازه می دهند تا جزئی از زنجيره اطلاعاتی باشيم ولی موقعيتهای برگشت پذيری که در آنها غوطه ور می شويم، ما را دچار شک و ترديد درباره هويت اجتماعيمان می کند.



........................................................................................

Home