فرمها / معناها |
اين وبلاگ روزنوشتهای من درباره مسايليست كه برايم اهميت دارند
|
Saturday, December 07, 2002
٭ زيبايی شناسی در محفلی ديجيتال
........................................................................................عصر ديجيتال باعث تولد فرمهای جديد بيان در هنرهای بصری و تجسمی شده است. هنرهای تصويری، موسيقی، متن و فيلم همگی در کارهای هنری DJ Spooky به بازی گرفته می شود. پل د. ميلر ملقب به DJ Spooky در جستجوی نوعی الهام و القائات در تصادم نسلها، فرهنگها و پارادايمهای فلسفی است تا آثاری را خلق کند که از حدود تقسيم بنديهای سنتی جهان هنر پافرانهند. يک نمونه از چنين فعاليتهايی، فيلم کوتاهی است که او با همکاری برنارد چومی برای نمايش در کنفرانس زيبايی شناسی در دانشکاه کلمبيا ساخته است. ![]() پل د. ميلر پل ميلر خود درباره اين همکاری اينگونه توضيح می دهد: هنگامی که برنارد چومی با اين ايده برای تالار آلفرد لرنر مرکز دانش آموزی - ساختمانی که او برای دانشگاه کلمبيا طرای کرده بود - پيش من آمد، من فکر کردم اين می تواند نقدی توانمند بر زنده کردن ارزشهای يونانی باشد، يعنی آن چيزی که همه درباره مرکز دانش آموزی می گفتند. اين نقدی است بر تصور محفلها و آن چيزی که به عنوان محل گردهمايی مرکزی شهر در ذهن مردم وجود دارد، البته ما در اين مکان دنيا را فراموش نخواهيم کرد و آنرا در دانشگاه در دسترس خواهيم داشت. آنچه که من تصميم گرفتم انجام دهم اين بود که تلاش کنم تا ساختمان را به صدا ترجمه کنم و آنچه که شما در فيلم می بينيد عناصر انتزاعی شده ساختمان هستند. اين آن چيزيست که من سرايش الگوريتمی می خوانمش، جاييکه يک عنصر متعلق به آن موقعيت، رشته ای از ساير عناصر را توليد می کند که در حاليکه به هم وابسته هستند، عناصری متفاوت با يکديگرند ... ![]() ساختمان آلفرد لرنر هنگامی که از برنارد چومی دعوت شد تا در بی يِنال سال 2000 ونيز درباره ساختمان آلفرد لرنر توضيحاتی دهد، او احساس کرد که نقشه ها، تصاوير سه بعدی و ماکتهای برش خورده نمی توانند تعاملی که در داخل بنا وجود دارد و ايده او برای معماری اين ساختمان را القا کنند. لذا او پيشنهاد توليد يک فيلم کوتاه درباره اين ساختمان را به پل ميلر داد. يکی از لحظات جالب اين اثر، موسيقی الکترونيکی است که پل ميلر بر اساس يکسری رمپ شيشه ای ساخته است. ![]() برنارد چومی اين اثر Anodyne(تسکين دهنده) نام گرفت. علی رحيم گفتگويی با برنارد چومی درباره اين اثر انجام داده است که در مجله AD آوريل 2001 به چاپ رسيده است. در اين مصاحبه برنارد چومی معماری را برخورد فضا، رويداد و حرکت تعريف می کند. ![]() Anodyne کار مشترک برنارد چومی و پل ميلر ![]() DJ Spooky نوشته شده در ساعت 12/07/2002 01:50:00 AM توسط كاميار Tuesday, December 03, 2002
٭ مجله هفتگی اکونوميست در مقاله ای با عنوان انقلاب عليه انقلاب به بررسی تحولات اخير ايران و جنبشهای دانشجويی پرداخته و عکس العملهای سران سياسی کشور را تحليل کرده است. در انتهای مقاله نويسنده اينگونه نتيجه گيری می کند که "اعتراضهای دانشجويی در آينده گسترش نخواهد يافت و به ساير اقشار جامعه سرايت نخواهد کرد چون بيشتر مردم ايران هر قدر هم که از وضع موجود ناراضی باشند سعی می کنند خود را از خط مقدم جبهه مبارزه و اعتراض دور نگه دارند." !
اين نويسنده انگليسی چه خوب جامعه ايران امروز را می شناسد! او به خوبی می داند که هرچند ممکن است اکثر مردم با حکومت مخالف باشند و در محافل خصوصی به انتقاد تند از حکومت بپردازند ولی هيچ يک حاضر نيستند تا در تظاهراتها حضور يابند و در کنار دانشجويان شعار دهند. اين همان مسئله ای است که تقريباً دو سال پيش عليرضا نوری زاده هم به آن اشاره کرده بود. او معتقد بود که اگر در اعتراضات دانشجويی تيرماه سال 1378 پدر و مادرهای دانشجويان به آنها می پيوستند و به قول معروف حرکت مردمی و همه گير می شد، نتيجه بسيار متفاوت با آنچه که روی داد می توانست باشد. يکی از دلايل عدم توفيق اعتراضات در ايران اين است که اکثر مردم ترجيح می دهند تماشاچی باشند. نوشته شده در ساعت 12/03/2002 02:33:00 AM توسط كاميار
٭ دوشنبه 11 آذر 1381
........................................................................................معماری هوشمندانه 7. درونی کردن يک شخص، رويدادها را به وسيله پژواکشان پيش بينی می کند.(جرج کلی ،1955) به عنوان خوانندگان، ما ياد می گيريم تا حوزه های بصری را به وسيله تکرار در ذهنمان نمايش دهيم و درونی سازيم. دليل آن اين رودن ساده است که تحت الفظاً ما "ذهن خود را سر و سامان می دهيم". ذهن جايگاهی شخصی برای هرکس پيدا می کند. ذهن متعلق به انسان غربی به وسيله نوعی "پس و پيش سازی منظر" کار می کند؛ نه با نگاه کردن به بيرون بلکه با نگاه کردن به درون. در اصل چشم مانند لنزی کار می کند که هم درون را از بيرون با وضوحی شفاف جدا می کند و هم محورهای ديد را از مسير متمايل به خارج از مرکز به جهان را، به مسير هدايت شده به سمت درون به تئاتری داخلی برمی گرداند، يک ساخت نظری که ما می گوييم ذهن باور می کند که آن جهانی خصوصی، ساکت و در مجموع شخصی شده هست که به تخيل و تفکر تقديم گشته است. اين همان فضای ذهنی است که ما به آن خو گرفته و از بچگی آنرا بسط و گسترش داده ايم. ما آنرا به وسيله تجربيات روزانه مان، حافظه مان، و با کمک رسانه ها می آراييم. از اولين روزهای مدرسه و با خو گرفتن به رمانها، شعر و تئاتر يادگرفته ايم تا اين فضای خودمانی و داخلی را تحت نطم و ترتيب آوريم. ما ذهن خود را، می بافيم و به تدريج می سازيم. بدين ترتيب اين فضای ذهنی بازتاب شخصی شده تصويری از فضای فيزيکی بيرون ماست. مسلماً به ميزان مساوی، اين بستگی به حروف الفبا نيز دارد. حقيقت اين است که خواننده حروف، در ازای بهای يک فضا، دو فضا نصيبش می شود: يکی در درون سر و ديگری در بيرون. وضعيت همزيستی موزون ميان اين دو وجود دارد و فضای بيرونی با نظامهايی منطقی مانند جغرافيا، هندسه، معماری و مميزی محکم و تثبيت شده است در آن سو، فضای درونی با نظامهايی هرچند آزادتر مهار شده ولی بهرحال ارتباطی تعيين کننده با منطق و عقلانيت دارد. اين فضای درونی هنوز نياز به مختصاتهای فضايی و مادی دارد و هنوز خودش را به عنوان ارتباطی داخلی بين "چشم ذهن" و تصويرهای ذهنی داخلی مورد توجهش بيان می کند و هنوز بر روی يک سطح افقی به استراحت می پردازد. قبلی بعدی ابتدا نوشته شده در ساعت 12/03/2002 02:07:00 AM توسط كاميار
|