فرمها / معناها




Friday, November 29, 2002

٭
ايرانِ امروز جامعه ای است که بی فرهنگی از خصوصيات بارز آن است. پی بردن به فقر فرهنگی ايران موضوعی نيست که درکش نياز به دقت يا تحقيق داشته باشد. يک نگاه کوتاه و همه جانبه به رونمای اين جامعه کافيست تا به عمق فاجعه پی ببريم. نگاهی نه چندان موشکافانه به وضع سينما، تئاتر، نقاشی، تيراژ کتاب، گالريهای نقاشی، مجلات گوناگون، جو دانشکده های هنر و علوم اجتماعی و هزارن نمود بيرونی فرهنگی-اجتماعی ديگر و حتی رفتار و لباس پوشيدن مردم کافيست تا انسان را نسبت به آينده اين مرز پرگهر نااميد کند.
در روزنامه همشهری پنجشنبه 7 آذر مطلبی چاپ شده بود با عنوان "شکستن مرزهای موسيقی" که برگرفته از سخنرانی حسين عليزاده در کاناداست. عنوان مقاله مرا به خواندن آن ترغيب کرد. مقاله با اين جملات آغاز می شود:
موسيقی ايرانی يکی از موسيقيهای قديم دنياست. شايد در جهان بيشتر از 4 يا 5 نوع موسيقی به قدمت موسيقی ايرانی وجود نداشته باشد ...
همين چملات کوتاه کافيست تا خشمی را در انسان موجب شوند که مانع از ادامه خواندن مقاله هرچند خوب گردد. وقتی موسيقی ايرانی مثل ساير هنرهای ايرانی در حال جان کندن است و نمی تواند جوابگوی نياز روحی انسان باشد برشمردن اين نکات که در هزاران سال پيش چه بوده و چه کرده چه فايده ای دارد؟
اين فضای تأسف انگيز فرهنگی موجود در ايران دلايل و ريشه های گوناگونی دارد که هر چه باشند يادآوری و در شيپور کردن ارزشها و قدرت قرهنگی کسانی که چندين قرن پيش در اين محدوده جغرافيايی زندگی می کردند کمکی به رفع مشکلات فرهنگی ما نمی کند.




........................................................................................

Tuesday, November 26, 2002

٭
دوشنبه 4 آذر 1381

معماری هوشمندانه

6. بيان
فضا يک محصول هوشياريست و فضای درک شده توسط ما مخلوطی از انگيزشهای بی واسطه و باواسطه است.(پيتر اندرس،2000)

فضای ذهنی
رسم رايجِ بيان، بيشتر از نياز ذهن برای دريافت آنچه که بدن توسط آن گرفتار می شود، ناشی می شود. به واسطه رسم معمول دانش، رسم رايج بيان تقويت و خاص می شود، زيرا خوانندگان بايد متن را به تصاويری که کلمات ارائه می دهند، ترجمه کنند.
دليل اينکه چرا تمايل بصری می تواند بر فرهنگی کاملاً با دانش چيره شود نه تنها اينستکه اکثر اطلاعات حياتی که از جهان به مغز می رسد از دريچه چشم وارد می شود، بلکه خواندن برای بسط روند تجسم فکری همچون تخيل، نيازمند مغز است.
واقعاً تخيل قدرتی برای خلق تصاوير در ذهن انسان است. اين آن چيزيست که ما هنگامی که نوشته ای را می خوانيم، انجام می دهيم. تفسير متن می طلبد تا ما مهارتهای قوه تصور خود را تمرين دهيم. اما همچنين به نظر می رسد که نياز داشته باشد تا ما التفات بيشتری به بيان تا دانائی بی واسطه يا فهم اشيا داشته باشيم. البته انديشه بسيارِ "معرفت بی واسطه" در ظاهر گواهی برای اينکه مغز چطور بيان مرتبط با آنچه که از طبيعت گرفته است را دريافت می کند، بسيار پوچ و بی معنی است.
جان فرِيزر در خلاصه ای دانش ما از مغز را توضيح می دهد:
چشمان ما تصاويری با کيفيت پايين، عمدتاً تک رنگ، وارونه و متحرک به صورت 2بعدی را به مغز انتقال می دهند که مغز آنها را به مدلهائی 3بعدی و رنگی برمی گرداند که همراه ما حرکت می کنند ولی نسبت به حرکت چشم ما ثابت هستند. مغز موانع مزاحم را حذف می کند، جائی که سلسله اعصاب بينائی باعث می شوند تا دچار کوری لحظه ای شويم جاهای خالی را پر می کند، مجموعه کاملی از رمز و فنهايی را به کار می گيرد مانند پايدار نگه داشتن اندازه ها که از تصور کوچک شدن افراد هنگامی که از ما دور می شوند ممانعت به عمل می آورد، به سادگی توسط دروغهای پرسپکتيو و ساير توهمات گول می خورد. آنگاه، آخرين فن اجرا می شود و مغز اين احساس را به ما می دهد که اين الگوی مجازی در مغز ما واقعاً در بيرون و "آنجا" وجود دارد و ساير اطلاعات رسيده از حواس مانند ارتعاش در هوا که به راحتی تبديل به صدايی می شود که در "آنجا" است، به يکديگر پيوند می خورند.(The Architectural Relevance of Cyberspace,in Architects in Cyberspace,Architectural Design Magazime,1995,pp.76-77)


قبلی بعدی ابتدا



........................................................................................

Sunday, November 24, 2002

٭

Queens Of The Stone Age

اين گروه را تازه پيدا کرده ام. آخرين آلبومشان Songs for the Deaf نام دارد.
جديداً هم تک آهنگی با عنوان No One Knows منتشر کرده اند.



........................................................................................

Home