فرمها / معناها |
اين وبلاگ روزنوشتهای من درباره مسايليست كه برايم اهميت دارند
|
Saturday, February 01, 2003
٭
........................................................................................روند طراحی، برای خود به تنهايی موضوع مفصلی در حيطه معماريست. در سالهای اخير بعضی از معماران پروسه های طراحی جديدی را مطرح کرده اند که استفاده از قابليتهای کامپيوتر، ويژگی مشترک بسياری از آنها بوده است. هرچند استفاده از کامپيوتر برای ارائه طرحهای معماری در کشور ما بسيار رواج يافته است ولی تاکنون توجهی به قابليتهای آن در روند طراحی معماری نشده است. مجله AD در شماره اکتبر 2000 به بررسی برخی پروسه های طراحی معاصر پرداخته است. در حين گشت زنی در وب يک کتاب آنلاين پيدا کردم که نويسنده اش از ديدگاه خود به بررسی پروسه های طراحی معماری نيز پرداخته است. اين کتاب A Theory Of Architecture نام دارد و نيکوس سالينگاروس نويسنده آن، با کريستوفر الکساندر روابط علمی نزديکی داشته است. نوشته شده در ساعت 2/01/2003 11:54:00 PM توسط كاميار Tuesday, January 28, 2003
٭
........................................................................................اسمش موفقيت نيست ولی بالاخره موفق به خريد کتاب رمان نو در سينما شدم. نمی دانم کتاب رمان نو در سينما ناياب شده بود يا من بدشانس شده بودم که به هر کتابفروشی که سر می زدم آنرا نداشت. در پشت جلد اين کتاب مطلب زير نوشته شده است: آنچه رمان نو و سينمای وابسته به آن را با تمام دشواری به تحقيقی جذاب تبديل می کند ارزشی است که اين جنبش برای "گوهر تازگی" قائل است و با گذشتن از قالبهای قراردادی گذشته، چه در دنيای نوشتار و چه در جهان تصوير، به معنای تازه ای از متن و اثر دست می يابد. رمان نو و سينمای وابسته به آن انديشه ای نو نسبت به واقعيت و اثر را ارائه می دهد و پرسشهای تازه و هوشمندانه را به چالش می کشد. سينما با سهولت بسيار، خاصيتی را ايجاد می کند که قصه نويس برای بدست آوردنش ناچار به کلنجار رفتن با پوشش تنگ زبان است. گذر پی در پی و سريع تصويرها و تمرکز دوربين بر جزييات باريک و قابل لمس به سينما توان "نمايش" واقعيت را می بخشد و نه صرفاً فراخواندن آنرا ... به ياری اين شگردها دسته ای از کليدی ترين فيلمهای اين سبک به وجود می آيد و با کمک همين مايه ها و تجربه ها، اغلب آثار نويسندگان رمان نو وارد عرصه سينما می شود ... اين کتاب 224 صفحه ای، پنج بخش دارد و فهرست آن به فرار زير است: - پيشگفتار - مکان: هزارتوهای گسسته و پيوسته - زمان: استحاله در معماری ذهن - خاطره: سيلان تداعی و خيال - شخصيت: گذر از بنيان فرديت - اشياء: سطوح فروبسته - نمايه نوشته شده در ساعت 1/28/2003 05:11:00 PM توسط كاميار Monday, January 27, 2003
٭ دوشنبه 7 بهمن ماه 1381
........................................................................................معماری هوشمندانه 13. اصول شالوده يک شهر، مانند معماريش، بايد هم هوشمندانه و هم به صورت عمومی قابل فهم باشد، و سيستمهايی را دربربگيرد که هر قدر ما با آنها عمل متقابل داشته باشيم، نسبت به ما واکنش نشان دهند. اصل سرعت و بازخورد مؤثر، در تمام سطوح بايد در مرکز توسعه شهر باشد. اين بدان معناست که اطلاعات با سرعت بالا، هر گوشه و کنار شهر را به صورت متقاطع شيار می اندازد.(روی اسکات ، 1996) اصول کنش متقابل مابين سه نوع فضا يک اصل مطلبی است که به يک تمايل موجود يا مورد نياز در يک روند اشاره می کند. اصل، استعاره ای پوياست که ذهن را به بازی در ميدان، و بنابراين به صحبت دعوت می کند. و اين دليل ان است که چرا ما به جای اينکه خود را بسيار جدی بگيريم و به تدريج و پيوسته الهامات خود را به تعدادی از اصول معقول کاهش دهيم، تصميم گرفته ايم تا در ابتدا به طور ضمنی به وجود اين پوياييها به نحو بالقوه، در معماری متصل اشاره کنيم. نتيجه اينکه در همه جای اين مجموعه مطلب، کلمه اصول هميشه به يک معنا نيست. زمانی به معنای تمايلات است، مانند "اصول الکترونيک" يا "ديجيتال کردن" که به اين اشاره می کند که يک امتداد نيروی خارجیِ شديداً فن آورانه، در مورد پديده های فرهنگی-اجتماعی به خوبی نمودهای روانشناسانه بکار بسته شده است. بدينگونه پويا، کلمه "اصل" تا گرايشات معنايی مانند "تقارب"، "کوچک سازی"، يا "سراسری سازی" گسترش می يابد. اين تمايلات مسلماً می توانند از زمانی که بازشناخته شده اند، تجويز شده تلقی گردند، البته به لطف نوعی "اثر" خود-تقويت کننده و اجتماعی-فرهنگیِ بازگشتی. يک اصل گاهی خيلی ساده به تلاش اداره امور منزل اشاره دارد؛ به طور مثال "قابليت هدايت"، "سادگی استفاده برای کاربر"، يا در مورد شرايط راهبری فضای شايبر اين مثالها را می توان مطرح کرد: "فرامتنی بودن"، "داشتن ارتباط دوسويه"، "مجازی بودن" يا "هوميوپاتی" که اين نکته را يادآوری می کند که يک ذره کوچک از اخبار که در فضای سايبر تراوش کرده است، می تواند به صورت آنی همه جا در دسترس باشد. در بسياری از موارد، کلمات می توانند مانند پيشنهادهای ابتدايی و نادقيق پنداشته شوند. به طور مثال "مادی بودن" به اين نکته اشاره دارد که اگر انسان قصد موفقيت در تکميل کردن بدعتهای معماری سايبر را داشته باشد بايد هميشه به زمينه مادی هرچيز مجازی توجه داشته باشد. منظور از بيان اين اصول، به چالش کشيدن ذهن خواننده برای تفکری پوياست، زيرا سرشت يک "اصل" بر آن است تا نيرويی سازمان يافته و ذهنی را به موضوعات مورد بررسی اعمال کند. ارتباط مابين اصل، نقل قول، تصوير و متن موجود در هر صفحه هميشه بی واسطه نيست. بازبينی و اطمينان يافتن درباره يک اصل پيشنهاد شده به اندازه به کاربستن آن سرگرم کننده خواهد بود. قبلی بعدی ابتدا توضيح: در اينجا بخش اول کتاب معماری هوشمندانه به پايان رسيد. دوشنبه هفته آينده اولين قسمت از بخش دوم کتاب را ترجمه و منتشر خواهم کرد. نوشته شده در ساعت 1/27/2003 11:58:00 PM توسط كاميار
|