فرمها / معناها |
اين وبلاگ روزنوشتهای من درباره مسايليست كه برايم اهميت دارند
|
Friday, April 18, 2003
٭
........................................................................................شهر فرهنگ گاليچيا ![]() بر روی تپهای برفراز سانتياگو دکومپوستلا ، شهری اسپانيايی که برای بيش از هزار سال زايرين را به سوی خود میکشيده است، انجمن خودگردان گاليچيا زمينی را برای ساخت مجموعهای تحت عنوان شهر فرهنگ گاليچيا در نظر گرفته بود. مجموعهای مرکب از شش ساختمان که از جنبه فنآوری پيشرفته و از لحاظ معماری جسورانه است به عنوان مرکزی پويا و مقصدی جديد برای گردشگران، توسط پيتر آيزنمن طراحی شد. بخشهای عمده مجموعه موزه تاريخ گاليچيا، مرکز فنآوريهای جديد، سالن موسيقی، کتابخانه و آرشيو مجله، بخش اداری و بوستان گاليچيا هستند. اين مجموعه ساختمان منحصر به فرد گنجايش زيادی برای عملکردهای گوناگون دارد : فضای نگهداری بيش از يک ميليون کتاب، گالريهای متعدد، سالنهای نمايش، رستورانها و فضاهای ملاقات و سالن موسيقی با گنجايش 1500 صندلی. هدف، خلق الگويی جديد برای يک مرکز ارتباطات و مکانهای گردهمايی بود به گونهای که سيستمهای اطلاعاتی، هنرها، ميراث فرهنگی و فنآوريهای پيشرفته با يکديگر تلاقی کنند. ![]() آيزنمن در توضيح طرح برای مسابقه می گويد: به ما يک ليست و برنامهای جذاب داده شده بود که خواستههايش از يک خلاصه فضاها و عملکردها تجاوز می کرد. اولين خواسته، يک طرح باز و پويا بود که به همه رقم ترتيبات ممکن، به شکلی باور نکردنی نفوذ کند. ما اعتقاد داشتيم که می توانيم اين نياز اوليه را به نمود اصلی پروژه تبديل کنيم. اين نکته قابل توجه می توانست اصل موضوع طراحی باشد. آيزنمن با استفاده از سيستم طراحی کامپيوتری نشان داد که چگونه خيابانها و مسيرهای دسترسی تحت تأثير جابجايی خطوط توپوگرافی، تغيير میکنند و موج میخورند. آيزنمن اضافه میکند : به جای آنکه زمين، پس زمينه طراحی باشد و ساختمانها به عنوان پيکرهايی بر روی آن بايستند، ما موقعيتی توليد کرديم که تحت آن زمين(تپه) برمیخاست تا خود تبديل به يک پيکره شود و ساختمان آنگاه میتوانست در زمين فرونشيند. اين نوع جديدی از بافت شهری است. هنگامی که بازديدکننده به سمت مجموعه میرود، فرم خارجی مشخص نمیکند چه برنامه ها و اتفاقاتی در درون مجموعه ممکن است قرار داده شده باشد. فضاهای داخلی عملکردها را بدون آنکه به آنها شکل خاصی بدهد با هم تطبيق و همساز میکند. بدين طريق طرح برداشتی با انتهای باز و چندسطحی را از فرمش میپرورد. کتابخانه، ساختمانی است که در نزديکی محوطه پارکينگ قرار گرفته است، بنابراين به عنوان ورودی اوليه، نخستين اثر را بر بازديدکنندگان مجموعه میگذارد. يک نمايشگاه چند رسانهای، به عنوان مرکز اطلاعات برای بازديدکنندگان عمل میکند و به روی پياده روی سرپوشيده کتابخانه باز است. موزه تاريخ گاليچيا با مساحت حدود 16000 مترمربع، عمکردهای اصلی و عموميش را در تراز ميدانچه قرار داده است. کارگاههای صنعتی کوچک و صنايع دستی موزه، رو به پياده رو دارند. گالريهای دائمی يک طبقه بالاتر از سطح ميدانچه اصلی رديف شده اند و گالريهای موقت نيز در طبقه پايين جا داده شدهاند. در تمام موزه از فن آوريها صوتی و تصويری برای غرق کردن مخاطب در فضای موزه استفاده میشود. ![]() پرسپكتيو داخلی از سالن موسيقی ![]() ماكت مسابقه ![]() پيتر آيزنمن در حال توضيح دادن طرح برای وزير آموزش، فرهنگ و ورزش اسپانيا ![]() ديد داخلی به لابی سالن موسيقی منبع: Design Architecture نوشته شده در ساعت 4/18/2003 01:47:00 PM توسط كاميار Tuesday, April 15, 2003
٭
چند ماهيست كه هفته نامهای - البته فعلاً به صورت دو هفته نامه منتشر میشود - به نام تنديس در حوزه هنرهای تجسمی منتشر میشود. اين مجله در شماره سوم خود(13 اسفند 1381) خبری را مربوط به اتفاقی در يك نمايشگاه آثار سالوادور دالی نقل كرده بود. خبر بدين قرار بود كه نمايشگاه آثار سالوادور دالی در لندن به دليل به كار افتادن اتفاقی سيستم اطفاء حريق، كاملاً خيس شده است. مدير نمايشگاه مذكور ميزان خسارت را زياد دانسته ولی خسارت واقعی را بسته شدن اين نمايشگاه برای نصف روز برشمرده است. وی ادامه میدهد تماشاچيانی كه در زمان حادثه در اين محل حاضر بودند به اين اتفاق به ديده عملی عمدی نگريستند چرا كه تصورشان اين بود كه يك اتفاق سوررئاليستی رخ داده است. اما نكته تعجب برانگيز تصويريست كه مجله تنديس برای اين خبر انتخاب كرده است.هر چند اين تصوير به صورت سياه و سفيد و در سايز كوچك چاپ شده است ولی به هر حال قابل تشخيص است و به نظر من چاپ آن عمليست شجاعانه. نمیدانم مجله تنديس در كيوسكهای روزنامه فروشی موجود است يا نه ولی میتوانيد تمام شمارههای آنرا از موزه هنرهای معاصر تهيه كنيد. نوشته شده در ساعت 4/15/2003 11:50:00 PM توسط كاميار
٭
........................................................................................دوشنبه 25 فروردين ماه 1381 معماری هوشمندانه 20. اتصال متقابل شبكهها به طور همزمان مانند طبيعت واقعی، مانند گفتمان نقل شده و مانند اجتماع به هم پيوسته هستند(برونو لتور) سه بافت تنيده در ورای قدرت شبكه، سيمكشی سيستم اطلاع رسانی كره زمين توسط سه مجموعه كابلهای تلگراف، صفحه سوييچهای تلفن و www صورت پذيرفته است، اما از نظر فنی با وب انطباق داده شدهاند. برای مرور: تلگراف = شهر به شهر تلفن = ساختمان به ساختمان بیسيم = فرد به فرد اينترنت = هركسی به هر كسی شبكه گسترده جهانی = محتويات به محتويات اينترنت جاسازی شده = هر ابزاری كه به اينترنت متصل باشد همانند يك واحد پردازنده مركزی عمل میكند. در اين ميزان از عمل متقابل، چيزی مانند يك الگوی كلی پديدار میشود كه موجب آغاز صحبت راجع به موضوعی به نام فضای سايبر میگردد. بسيار جالب توجه است كه يك هنرمند، ويليام گيبسون، يك الهامبخش نويسندگان علمی-تخيلی، اصطلاح فضای سايبر را يك دهه قبل از ظهور وب مطرح كرده است. به عبارت ديگر ايده آن به وجود آمده بود و همچنين به ذهن يكی ديگر از خالقان داستانهای علمی-تخيلی، تد نلسون، كسی كه واژه ابرمتن را اختراع كرد، خطور كرده بود. در حالی كه آشكار است همه رسانهها در حال همگرا شدن بر روی خطوط اطلاعاتِ در دسترس هستند، يك مجموعه جديد از اضطرارها مانند معماری ماهوارهها و ارتباطات منفرد به سرعت در حال توسعه بر روی خط گيرندهها هستند. اگر شما سيستمهای توزيع بیسيمی و خطوط اطلاعات هميشه در دسترس را با هم تركيب كنيد، آنگاه شما تمام فضاهای موجود را با هوش پر كردهايد، اندكی به مانند خدايان عهد عتيق ... معماری گرهها همگرايی رسانهها در مسيری كه پوياييهايی از درون منفجرشونده اصول عصر الكترونيك را بازتاب میكنند پايان تجربيات گروهی را نشان میدهد ولی نه لزوماً پايان رسانههای فردی را. از وضعيت تفكيك شده استفاده كنندگان كامپيوترهای عمومی تا ابررسانههای همگراشونده كه مزايای راديو، تلويزيون، منابع چاپی و اطلاعات را با هم فراهم میكنند، هر رسانه(واسطه) پس از معرفی به عموم، پويايی خاص خود را خلق میكند. چنين پوياييهايی در يكی از سه گروه زير قرار میگيرند: مسير يك طرفه (راديو، تلويزيون) مسير دو طرفه (ارتباطات راه دور، تلفن) مسير دلخواه من (اينترنت، وب) قبلی نوشته شده در ساعت 4/15/2003 06:13:00 PM توسط كاميار Sunday, April 13, 2003
٭
........................................................................................هنر و معماری هميشه رابطه همزيستی پيچيدهای داشتهاند که در سطوح گوناگونی عمل میکنند. واژگان هنری برای توصيف فضای معمارانه به خدمت گرفته میشوند. معماری گاه به شکلی ظاهری و گاه با رابطهای معنايی سعی در ارتباط برقرار کردن با صورتهای مختلف هنر داشته است. در عين اينکه معماران متوجه تغييرات و جريانهای هنری جديد هستند و برای نمايش هنرهای جديد راه حلهای معمارانه ابداع میکنند، آثار هنری نيز معنايشان در فضايی که برای نمايش قرار داده می شوند، کامل میشود. معماری بر نحوه تجربه اثر هنری اثر میگذارد. بنابراين معماری علاوه بر خلق فضايی برای نمايش هنر، در درک معنای آن هم شرکت میکند. موزهداران نيز، همچون هنرمندان در همگرايی روابط بين موزه دار، هنرمند، اثر هنری و مخاطب، خود را معنايافته با فضای معماری موزه میيابند. نوشته شده در ساعت 4/13/2003 01:16:00 AM توسط كاميار
|